یه رابطه و خاطره هیچوقت تمومی نداره...
چندوقته؟...برچسب : نویسنده : dashmamad1 بازدید : 9
برچسب : نویسنده : dashmamad1 بازدید : 12
میدونم تابستونه(اولین روزش)ولی عجیب دلم هوای بارون کرده،دوست دارم بارون بزنه و برم زیر بارون و بو کنم عطر بارونو و تمام خاطراتی که باهاش داشتم دوباره نقش ببنده تو ذهنم،دوست دارم با هر قطره ای که بهم میخوره تنم بلرزه،آخه هدیه ی خدا رو دوست دارم،وقتی فکر میکنم دارم هدیه خدا رو حس میکنم از خوشحالی تنم میلرزه،هی میگن چتر ببر زیر بارون ،خیس میشی سرما میخوری!چتر میخام چیکار؟با هر قطره ای که حس میکنم بیشتر میرم سمت خدا!
چندوقته؟...برچسب : نویسنده : dashmamad1 بازدید : 10
خیلی وقته گذشته ازآخرین وقتی که مطلبی نوشتم تو وبلاگ،شاید نزدیک شیش سال،ولی یاد خاطرات خوش اون دوران و حال و هوای خوب و شوق و ذوق خودم افتادم و دوباره نیت کردم بنویسم.اون وقتا که تازه با وبلاگ نویسی آشنا شده بودم خیلی حال میکردم با این فضا.ولی نمیدونم چی شد که فاصله گرفتم.حالا دوباره اومدم و بنویسم از حال و هوای دلم.نمیدونم میتونم ادامه بدم یا نه.با این روزای بلاگفا هم آشنا نیستم.هرچی که اون خواست.
فعلا
چندوقته؟...برچسب : نویسنده : dashmamad1 بازدید : 10
میدونی چند وقته نیومدم پیشت؟دوسالی میشه..
میدونی خیلی خستم؟میدونی دلم برا تک تک لحظات پیش تو بودن یه ذره شده؟
به هرکی میگم دلم برات تنگ شده میگن چقده پیشش نبودی؟میگم دوساله!میگن این ک چیزی نیس ما ده سالی میشه نرفتیم!
خب به من چه؟اصلا من آدم کم تحمل کم حوصله!چندروز بیشتر پیشت نمی مونم!
برات نوشتم و بقول خودشون برنده شدم و برام دست زدن و هدیه دادن،من هدیه میخام چیکار؟من تورو میخام!!
چندوقته؟...برچسب : نویسنده : dashmamad1 بازدید : 12